امروز : دوشنبه 29 دی 1399
حاضرم پايِ سر تو سر خود را بدهم
جايِ پيراهن تو معجر خود را بدهم
سر بابايِ من و خِشت محال است عمه
عمه بگذار كه اول پر ِ خود را بدهم
حاضرم پايِ سر تو سر خود را بدهم
جايِ پيراهن تو معجر خود را بدهم
سر بابايِ من و خِشت محال است عمه
عمه بگذار كه اول پر ِ خود را بدهم
وقتی کاروان اسیران کربلا، به مدینه بر می گشت، غمی جان کاه وجود زینب علیهاالسلام را می آزرد؛ چگونه از خرابه و شام دل بکند؟ نو گلی از بوستان حسین علیه السلام در این خرابه آرمیده، شام بوی رقیه علیهاالسلام را می دهد، رقیه ای که یادگار برادر بود و نازدانه پدر و در دست زینب علیهاالسلام امانت. زینب علیهاالسلام بی رقیه چگونه به کربلا و مدینه وارد شود؟ غم سراسر شام را گرفته و گریه ها، باز هم سکوت شهر را در هم شکسته است.
دانلود فایل لایه باز پوستر: Download
خیلی ممنون که مطلبم رو ثبت کردی.