امروز : یکشنبه 28 دی 1399
ویژه نامه" target="_blank">ویژه نامه" target="_blank">ویژه نامه ی موسسه ی سبطین :
١ـ روز مباهله
٢ـ خاتم بخشى اميرمؤمنان (عليه السلام) در حال ركوع
٣ـ نزول سورة انسان و آية «هل اتي» در شأن اهل بيت(عليهم السلام)
٤ـ مرگ واثق بالله عباسى
1 ـ روز مباهله
روز بيست و چهارم ذيحجة سال دهم هـ .ق. روز مباهلة اهل بيت(عليهم السلام) با نصاراى نجران است و از سوى ديگر نزول آية تطهير در شأن اهل بيت(عليهم السلام) در اين روز بوده است .
هنگامى كه اين آيه نازل شد، پيامبر(صلي الله عليه و اله) على، فاطمه، حسن و حسين(عليهم السلام) را فراخواند و فرمود: «اللهم هؤلاء اهلي؛ بار الها! اينان اهل من هستند».
ـ نامة پيامبر(صلي الله عليه و اله) به نصاراى نجران
در سال دهم هـ .ق. پيامبر (صلي الله عليه و اله) نامه اى به نصاراى نجران فرستادند، به اين مضمون كه خداوند يكتا را عبادت كنند و مسلمان شوند، يا به مسلمانان جزيه بدهند و به مذهب خود باشند وگرنه آماده جنگ شوند.
بنى نجران در كليساى بزرگ خود به مشورت پرداختند و پس از بحث و گفت وگو، تصميم گرفتند هفتاد نفر از بزرگان نصارا را براى تحقيق به مدينه بفرستند. آنان به مدينه آمدند و خدمت پيامبر(صلي الله عليه و اله) شرفياب شدند. هر چه آن حضرت دليل و برهان آورد آنان قبول نكردند و امر به مباهله واگذار شد. جبرئيل (عليه السلام) نازل شد و اين آيه را آورد: «فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ؛ اگر كسى با تو مجادله كند، بعد از علمى كه نزد تو آمده؛ بگو بياييد تا فراخوانيم پسران خود و زنهاى خود و كسى که به منزلة جان ماست؛ آن گاه نفرين كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم».
لذا قرار بر مباهله شد و بزرگان و رجال نجران به بيرون مدينه رفتند. آنان با يكديگر مشورت كردند و بعضى از علماى آنها گفتند: «اگر فردا محمد با اصحاب و جمعى كثير براى مباهله حاضر شود اين روش پادشاهان است و ترسى به خود راه ندهيد. ولى اگر خواص اهل بيت خود را آورد اين كار انبيا است».
ـ مراسم مباهله
روز ديگر هنگام بالا آمدن آفتاب، پيامبر(صلي الله عليه و اله) دست على بن ابى طالب(عليه السلام) را گرفت و از حجره بيرون آمد. امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) را پيش رو روانه فرمود و حضرت صديقة كبرى فاطمه زهرا (سلام الله عليها) از پشت سر آمدند تا بين دو درختى كه قبلاً تعيين شده بود، رسيدند. قبلا به دستور حضرت زير آن دو درخت را جارو زدند و به عنوان سايه بان عباى سياهى بالاى درخت قرار دادند. مسلمانان مدينه و بنى نجران نيز با فرزندان خود آمدند. پيامبر(صلي الله عليه و اله) كسى را نزد قبيلة نجران فرستاد كه ما آماده ايم.
اسقف با همراهان آمد و گفت: «با چه كسانى با ما مباهله مى كنيد؟» پيامبر(صلي الله عليه و اله) فرمود: «با بهترين اهل زمين و نيكوترين جهانيان نزد خداوند متعال؛ زيرا از طرف خداوند متعال امر شده ام كه آنها را بياورم». و به آل عبا(عليهم السلام) اشاره فرمودند.
آنها همين كه چشمشان به پيامبر(صلي الله عليه و اله) و آل عبا (عليهم السلام) افتاد، وحشت كردند به حدى كه چهره هايشان زرد شد. ابوحارث كه ميل به اسلام داشت فرصت را مغتنم شمرده، پا پيش گذاشت و دست آنها را گرفته پس كشيد و آنان را نصيحت و از عواقب اين مباهله آگاه كرد و گفت: «صفات او و اهل بيت او را در كتابها خوانده ايد. اين محمد همان پيامبر است؛ مگر نمى بينيد ابرهاى سياه را و دگرگونى آفتاب را، و شاخه هاى درختان را كه خم شده، و صداى مرغان، و دود سياه اطراف و آثار زلزله ها را كه در كوه ها نمودار شده است. آن بزرگواران منتظرند كه دست به دعا بردارند. به خدا قسم! اگر سخنى گويند از ما نشانى نمى ماند. برويم و با او صلح كنيم».
ـ پرهيز نجرانيان از مباهله
ابوحارث آمد و مسلمان شد و عرض كرد: «مردم نجران پشيمان شده اند». حضرت فرمود: «اسلام بياورند». گفت: «قبول نمى كنند». فرمود: «آمادة جنگ شوند». گفت: «قدرت اين كار را ندارند؛ ولى حاضرند جزيه را قبول كنند».
پيامبر(صلي الله عليه و اله) به اميرمؤمنان(عليه السلام) فرمودند: «شرايط ذمه و مقدار آن را به آنها بگوييد». بعد از اين کار اميرمؤمنان(عليه السلام) آنها را نزد پيامبر خدا(صلي الله عليه و اله) آوردند و آن حضرت فرمودند: «اگر با من و اين جماعت اهل بيت من مباهله مى نموديد، به صورت ميمون و خوك مى شديد و اين وادى بر شما آتش مى شد و يك سال نمى گذشت كه تمامى نصراني ها نابود مى شدند».
2 ـ روز خاتم بخشى اميرمؤمنان (عليه السلام) در حال ركوع
در اين روز اميرمؤمنان (عليه السلام) در مسجد پيامبر (صلي الله عليه و اله) انگشتر خود را در حال ركوع به سايل بخشيد و آية مباركة «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ» در شأن حضرت نازل شد.
حضرت فرمودند: «هنگامى كه اين آية مباركه نازل شد، عده اى از اصحاب پيامبر(صلي الله عليه و اله) در مسجد مدينه جمع شدند. بعضى به بعض ديگر گفتند: "درباره اين آيه چه مى گوييد؟" بعضى گفتند: "اگر منكر اين آيه بشويم ساير آيات را هم بايد منكر شويم و اگر ايمان به اين آيه بياوريم و قبول كنيم براى ما ذلت است؛ زيرا على بن ابى طالب (عليه السلام) بر ما مسلط مي شود". عده اى از منافقان گفتند: "ما مى دانيم كه محمد در آن چه مى گويد صادق است. او را به ظاهر دوست داريم، ولى از على در آن چه امر مى كند اطاعت نمى كنيم." لذا آيه نازل شد: يعرفون نعمة الله ثم ينكرونها...؛ يعني: ولايت على بن ابى طالب (عليه السلام) را مى شناسند و حال اين كه بيشتر آنها نسبت به آن كافرند» .
3 ـ نزول سورة انسان و آية «هل اتي» در شأن اهل بيت(عليهم السلام)
در ايـن روز سـورة انسان و آيـه «هل اتي» در شأن اميـرمؤمنان و حضرت فاطمه وامام حسن و امام حسين (عليهم السلام) نازل شده است . اين امر بعد از سه روز روزه، آنان و اعطاى افطارشان به مسكين و يتيم و اسير بود كه آن طعام بهشتى نازل شد. بنا بر نقلى روز 25 ذيحجه سورة مباركه نازل شد.
امام صادق (عليه السلام) فرمودند: «آن كاسه اى كه با آن طعام از بهشت آوردند و آن بزرگواران ميـل كـردند، نـزد ماسـت و حضرت صاحب الامر (عج) آن را ظاهر خواهد كرد و طعام بهشتى از آن تناول خواهند فرمود» .
4 ـ مرگ واثق بالله عباسى
در بيست و چهارم ذيحجة سال 232 هـ .ق. واثق بالله، نهمين خليفة عباسى مرد .
تبیان ؛ مباهله یعنی چه ، 12 درس از مباهله در 12 بند :
مباهله یعنی چه؟
معنای لغوی این کلمه مباهله:
مباهله از ریشه "بهل" و بر وزن "مُفاعِلَة" است. این کلمه از نظر لغت سه معنا دارد:
1- رها نمودن و به خود وا گذاشتن؛
2- دعایى که همراه با تضرع و اصرار باشد؛
3- کم بودن آب.
اما معناى اصطلاحى آن:
زمانى که دو یا چند نفر بر سر مسئلهاى اختلاف نظر داشته باشند و هیچ کدام حاضر نباشند نظریه طرف مقابل را بپذیرند، در یک جا جمع مىشوند و به درگاه خداوند تضرع مىکنند و از خداوند مىخواهند که آن کس را که بر باطل است رسوا نموده و مورد لعن و مجازات خویش قرار دهد.
با توجه به معناى اصطلاحى مباهله، ماده اصلى مباهله هم مى تواند «بهل» به معناى "رها نمودن و به خود واگذاشتن باشد" و هم «بهل» به معناى "دعاى همراه با اصرار و تضرع"؛ زیرا در مباهله هر یک از طرفین براى طرف مقابل خویش درخواست لعن مى کند و لعنت خدا چیزى غیر از به خود وا گذاشتن و محرومیت از رحمت خدا نیست.
از این جهت، مباهله با معناى اول سازگار است و از آن جهت که مباهله دعایى معمولى نیست، بلکه همراه باتضرع و اصرار است، با معنى دوم هماهنگ است.
تهیه و تنظیم برای تبیان: حسین عسگری
-------------------------------
12 در س مباهله در 12 بند
درسهایی که از واقعه مباهله میگیریم:
1. از آنجا که مباهله، بهعنوان آخرین حربه پیامبر، پس از اثر نکردن منطق و استدلال مورد استفاده قرار گرفته، بنابراین منظور آن ظاهر شدن اثر خارجی نفرین است؛ نه یک نفرین ساده بیاثر.
2. پیشنهاد مباهله را کسی میدهد که بر حقانیت خود پافشاری داشته باشد و در این واقعه، پیامبر بود که مباهله را طرح کرد.
3. آیه مباهله، مقام نبوت و رسالت پیامبر را هم به روشنی اثبات میکند؛ زیرا کسانی که حاضر نشدند با او مباهله کنند، یقین کردند که او فرستاده خداست.
4. مباهله، روشنگر این است که حضرت عیسی علیهالسلام، رسول و پیامبر خداست؛ نه فرزند خدا؛ عابد است و نه معبود؛ مخلوق است و نه خالق.
5. زن و مرد، در مسئله دین و دیانت دوشادوش همدیگر هستند (ابناءنا، نساءنا و انفسنا در آیه مباهله اشاره به این مسئله دارد).
6. در دعا کردن آنچه مهم است، انگیزهها و شخصیتهاست؛ نه تعداد (گروه مباهلهکننده پنج نفر بیشتر نبودند).
7. علی بن ابیطالب، جانِ رسول خداست. (انفسنا)
8. استدلال منطقی آوردن، اولین راه برای بحث با دیگران است.
9. آخرین برگ برنده مؤمن واقعی، دعاست.
10. استدلال را باید پاسخ داد؛ ولی مجادله و لجاجت را باید سرکوب کرد.
11. اگر شما محکم بایستید، دشمن به دلیل باطل بودنش، عقبنشینی میکند.
12. قوام و اساس دین اسلام به خاطر همین پنج نفر است؛ وگرنه پیامبر میتوانست شخصاً نفرین کند و اهل بیتش را با خودش نیاورد. ولی این قضیه نشان داد که اهل بیت پیامبر، همگام و همراه او برای رسیدن به حق هستند و همواره آماده استقبال از مرگاند.
تهیه و تنظیم برای تبیان: حسین عسگری
ویکی فقه ، دانشنامه حوزوی (مباهله):
در روز مباهله بنا بود مسلمانان و مسیحیان نجران یکدیگر را نفرین کنند، تا خدا آن طرف را که دروغگوست، عذاب کند.
در سوره آل عمران آیه ۶۱ آمده است: «فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ» [۱]
«هر گاه بعد از علم و دانشى که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آن گاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.» [۲]
تعریف مباهله
در معنای ابتهال دو نظر است:
۱) یکدیگر را لعن کردن که میان دو نفر رخ میدهد.
۲) نفرین براى هلاک کسى. [۳]
دراین آیه،«مباهله» به معنى نفرین کردن دو نفر به همدیگر است. به این صورت که وقتى استدلالات منطقى سودى نداشت، افرادى که با هم درباره یک مسأله مهم دینى گفتگو دارند، در یک جا جمع مىشوند و به درگاه خدا تضرع مىکنند و از او مىخواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند. [۴]
==============
تعریف لعنت
لعن و لعنت یعنی طرد نمودن ودور ساختن ازروى خشم. لعن از سوی خدادر آخرت به معنی عقوبت است و در دنیا، انقطاع از قبول رحمت و توفیق الهی است و لعن از سوى انسان، نفرینى است بر دیگران. [۵]
==========================
ماجرای مباهله
در سال دهم هجرى، افرادى از سوى رسول خدا صلوات الله علیه مأمور تبلیغ اسلام در منطقه نجران از بلاد یمن شدند. مسیحیانِ نجران نیز افرادی را مانند سید و عاقب و اباحارثه، به نمایندگى از سوى خود براى گفتگو با پیامبر اسلام به مدینه گسیل داشتند. [۶]
گروه نجران وارد مدینه شده و با پیامبر صلوات الله علیه دیدار کردند. آنها گفتند: اى محمد، آیا تو صاحب و سرور ما را مىشناسى؟
پیامبرفرمودند: «سرور شما کیست»؟
گفتند: عیسى بن مریم.
پیامبر صلوات الله علیه فرمودند:«او عبد و رسول خدااست.
گفتند: به ما نشان بده کسى را که خدا مانند او آفریده باشد در آنچه دیده و شنیدهاى... .
جبرئیل بر پیامبرصلوات الله علیه این آیه را نازل فرمود:«إِنّ مثل عیسى عنداللَّه کمثلِ آم خلقه من ترابٍ ثمّ قال له کن فیکون؛ مثل عیسی(علیه السلام) در نزد خدا، همچون آدم (علیه السلام)است که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: موجود باش. او هم فوراً موجود شد.» [۷] بنابراین، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهيّت او نیست.
آنان از پذیرفتن حقیقت سر باز زدند و لجاجت ورزیدند. [۸]
=====================
نزول آیه مباهله
آیه ی مباهله نازل شد و خطاب به پیامبر صلوات الله علیه فرمود: به کسانى که با تو محاجّه و جدال کرده و از قبول حقّ، شانه خالى مىکنند، بگو: بیایید با فراخواندن فرزندان و زنان و خودمان(انفس)، خدا را بخوانیم و با حالت تضرّع و ابتهال بر دروغگویان نفرین کنیم و هر نفرینى که دامن گروه مقابل را گرفت، معلوم مىشود که راه او باطل است و با این وسیله به این گفتگو و جدال پایان دهیم.
======================
درخواست مهلت نجرانیان از پیامبر
هنگامى که نمایندگان مسیحیان نجران، پیشنهاد مباهله را از رسول اکرم صلوات الله علیه شنیدند، به یکدیگر نگاه کرده و متحيّر ماندند. آنان مهلت خواستند تا در این باره فکر و اندیشه و مشورت کنند. [۹] مسیحیان وقتی به بزرگان خود مراجعه کردند و از آنها مشورت خواستند، اسقف آنان گفت: فردا بنگرید اگر محمد(صلوات الله علیه) با اهل و فرزند خود آمد، از مباهله بپرهیزید و اگر با اصحاب خویش آمد، پس مباهله کنید که کارى از او ساخته نیست. [۱۰]
=========================
همراهان پیامبر
طبق آیه مباهله، پیامبر باید فرزندان و زنان خود و کسانی را که مانند نفس خویش باشند به همراه خود میآورد و اینان کسانی نبودند جز حسن بن علی علیه السلام و حسین بن علی علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها و علی بن ابی طالب علیه السلام. [۱۱]
=======================
روز مباهله
فردا صبح پیامبر گرامی برای مباهله آمد در حالى که دست حضرت علی علیه السلام را گرفته بود و حضرت حسن علیه السلام و حضرت حسین علیه السلام در جلوی ایشان می رفتند و حضرت فاطمه سلام الله علیها در پشت سر ایشان می رفت. مسیحیان نیز آمدند در حالی که اسقف در جلویشان بود. وقتی آنها، نبی اکرم را با این افراد دیدند، درخواست کردند که همراهان پیامبر معرفى شوند. به آنها گفته شد: «هذا ابن عمه و زوج ابنته و أحب الخلق إلیه و هذان ابنا بنته من علی و هذه الجاریة بنته فاطمة أعز الناس علیه و أقربهم إلى قلبه؛ [۱۲] این پسر عم و داماد پیامبر و محبوب ترین مردم در نزد وی است و این دو پسر، نوه دخترى پیامبر و از صلب على علیه السلام هستند و این زن، فاطمه دختر وی است و عزیزترین مردم است نزد پیامبر.»
=======================
عقب نشینی نجرانیان
سپس پیامبر صلوات الله علیه پیش رفت و بر دو زانو نشست. ابا حارثه اسقف آنها گفت: به خدا قسم این مرد مثل انبیا نشسته است؛ پس به مباهله تن در ندادند. یکی از بزرگان نصاری گفت: اى ابا حارثه! جلو برو و مباهله کن. ابا حارثه گفت: به خدا قسم که مباهله نمیکنم؛ زیرااو را بر مباهله پرجرأت میبینم و میترسم که راستگو باشد که در این صورت به خدا، هیچ نیرویى براى ما نباشد. چهرههایى مىبینم که اگر از خدا بخواهند که کوهها را از جاى بکند، حتماَ خواهد کند. با او مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و در همه جهان یک نصرانی زنده نخواهد ماند.
====================
تبدیل مباهله به مصالحه
سپس اسقف به پیغمبرصلوات الله علیه گفت: اى اباالقاسم ما مباهله نمیکنیم؛ لکن به مصالحه حاضریم. با ما مصالحه کن. پیامبرصلوات الله علیه با آنها به دو هزار حلّه هر حلّهاى به قیمت چهل درهم مصالحه کرد و این که سى زره و سى نیزه و سى اسب عاریه دهند که اگر در یمن آشوبى و جنگى پیش آمد، مسلمین بکار برند و رسول خداصلوات الله علیه ضمانت فرمود که عاریهها را سالم به آنها برگرداند و این قرارداد را مکتوب کردند. نقل است این واقعه سبب شد پس از مدتی دو تن از بزرگان مسیحیت به نام سید و عاقب، مسلمان شوند و ایمان بیاورند. [۱۳]
======================
زمان و مکان مباهله
مباهله، در ماه ذی الحجّه و محل آن در روزگار پیامبر صلوات الله علیهدر بیرون شهر مدینه بوده که اکنون داخل شهر قرار گرفته و در آن محل، مسجدى به نام «مسجد الإجابة» ساخته شده است. فاصلهى این مسجد تا «مسجد النّبی» تقریباً دو کیلومتر است . [۱۴]
آیه ی مباهله فضیلتی برای اهل بیت
در آیه شریفه از اهل بیت تعبیر به «انفس» و «نساء» و «ابناء» شده است؛ یعنى از میان همه مردان و زنان و فرزندان، فقط این بزرگواران به این تعابیر خوانده شدهاند و این از مناقب ارزشمند برای آنان است؛ به خاطر همین، حضرت على علیه السلام در روز تعیین جانشین برای خلیفه دوم، با این منقبت، بر اهل شورى استدلال کرد که: «شما را سوگند مىدهم به خدا که هیچ کدام از شما به رسول در نسب نزدیک تر از من هست و غیر از من کسى دیگر در میان شما هست که اولاد او، اولاد رسول اللَّه و نساء او، نساء رسول اللَّه باشد»؟ گفتند: نه هیچ کدام از ما این منزلت ندارد . [۱۵]
این واقعه، فضیلتی برای اهل بیت (علیهم السلام) است؛ به طوری که صحابه به این فضیلت، غبطه می خوردند. در کتاب صحیح مسلم از سعد بن ابی وقاص نقل شده است که معاویة بن ابی سفیان به سعد گفت: «چرا ابوتراب (على بن ابی طالب)علیه السلام را سبّ و دشنام نمىدهى»؟ گفت: به خاطر آن است که سه خصلت از رسول خدا صلوات الله علیه در شأن على شنیدم که با توجه به آنها، هیچ گاه به سبّ و دشنام آن حضرت، اقدام نمىکنم و اگر یکى از آنها براى من باشد، بهتر از تعداد زیادى شتران سرخ مو [۱۶] است:
۱)وقتى پیامبر صلوات الله علیه به بعضى از غزوات میرفت، حضرت على علیه السلام را به جانشینى خود، در مدینه باقى میگذاشت. حضرت على علیه السلام عرض کرد:«یا رسول الله! مرا به خلافت بر زنان و کودکان موظّف مىدارى»؟ رسول خدا فرمود:«أما ترضى أن تکون منی بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبوة بعدی؛ آیا خرسند نیستى از این که منزلت تو نسبت به من، همانند منزلت هارون به موسی (علیه السلام)باشد؛ با این تفاوت که پس از من پیغمبرى مبعوث نمىشود»
۲)در روز جنگ خیبر، از رسول خدا شنیدم که مىفرمود: «لأعطین الرایة رجلا یحبّ اللّه و رسوله ویحبه اللّه ورسوله»؛ پرچم اسلام را به دست کسى به اهتزاز مىآورم که خدا و رسول را دوست مىدارد و خدا و رسول هم، او را دوست مىدارند»! از شنیدن این سخن همه ما در انتظار چنان عطيّهاى بودیم و دستها از آستین بیرون آوردیم تا پرچم اسلام را در اختیار بگیریم، همان زمان رسول خدا صلوات الله علیه فرمود:«على را به حضورم بیاورید» على علیه السلام را در حالى به حضور حضرت رسول اکرم دعوت کردند که حضرتش به درد چشم دچار بود، رسول خدا آب دهان مبارک خود را به چشم حضرت على مالید، دیدگانش شفا یافت و پرچم اسلام را به دست او سپرد و از برکت وجود حضرت على علیه السلام ، فتح و پیروزى نصیب اسلام شد.
۳).هنگامى که آیه مباهله نازل شد،رسول خدا صلوات الله علیه، حضرت على علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام را به حضور طلبید و فرمود:«اللهم هولاء اهلى ؛ بار پروردگارا! اینان اهل بیت من هستند» [۱۷]
===========================
پیام های واقعه مباهله
ازداستان مباهله می توان پیام های زیر را به دست آورد:
۱)اگر انسان ایمان به هدف داشته باشد، حاضر است خود و نزدیک ترین بستگانش را در معرض خطر قرار دهد. «من بعد ما جاءک من العلمِ»
۲)آخرین برگ برنده و سلاح برنده مؤمن، دعاست.«فقل تعاوا ندع»
۳)در مجالس دعا، کودکان را نیز با خود ببریم. «أَبناءنا»
۴)استمداد از غیب، پس از بکارگیرى توانایىهاى عادّى است.«نبتهِل»
۵)در دعا، حالات اهل دعا مهم است، نه تعداد آنها. گروه مباهله کننده پنج نفر بیشتر نبودند.«أَبْناءَنا»، «نِساءَنا»، «أَنْفُسَنا».
۶)زن و مرد در صحنههاى مختلف دینى، در کنار همدیگر مطرحند.«نساءنا»
۷)علىّ بن ابى طالب، جان رسول اللَّه است.«أَنفسنا»
۸)اهل بیت پیامبر، مستجاب الدعوة هستند.«أَبناءنا»، «نساءنا»، «أَنفسنا»
۹)فرزند دخترى، همچون فرزند پسرى، فرزند خود انسان است.«أَبنائنا»، بنا براین امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام فرزندان پیامبرند. [۱۸]
================
پانویس
۱. ↑ آل عمران(سوره۳)،آیه۶۱
۲. ↑ آل عمران(سوره۳)،آیه۶۱.
۳. ↑ . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصرخسرو، ج۲، ص ۷۶۲ تا ۷۶۱.
۴. ↑ . مکارم شیرازی،ناصر، پیام قرآن، دارالکتب الاسلامیه، ج۹، ص ۲۴۲.
۵. ↑ . راغب اصفهانی،حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، دار العلم الدار الشامیة، ص۷۴۱.
۶. ↑ . قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن، ج۲، ص ۷۶.
۷. ↑ آل عمران(سوره ۳)،آیه ۵۹.
۸. ↑ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، مؤسسه طبع و نشر، ج۱، ص ۱۵۶-۱۵۵.
۹. ↑ .قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن،، ج۲،ص۷۶.
۱۰. ↑ . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصرخسرو، ج۲، ص۷۶۲.
۱۱. ↑ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، مؤسسه طبع و نشر، ج۱، ص ۱۵۷.
۱۲. ↑ . محمد بن محمد بن نعمان(شیخ مفید)، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، کنگره شیخ مفید، قم، ج۱، ص ۱۶۸.
۱۳. ↑ .طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصرخسرو، ج۲، ص۷۶۳ تا ۷۶۲.
۱۴. ↑ .قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن، ج۲، ص۷۷.
۱۵. ↑ . میر حامد حسین، عبقات الانوار فى امامة الائمة الاطهار، کتابخانه عمومی امام امیر المؤمنین علیه السلام، اصفهان، ج۱۷، ص ۷۴۶.
۱۶. ↑ . این حیوان از گرانبهاترین سرمایه هاى عرب محسوب مى شد.
۱۷. ↑ . مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، دار الفکر، ج۷، ص ۱۲۱ تا ۱۲۰.
۱۸. ↑ .قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن،ج۲، ص۷۸.